از هر دری! (وری؟)
در باغ عاشقی!
دستم نمی رسد که در آغوش گیرمت... "سایه"
دیگر حالات عاشق:
عشقم نمی کشد(!) که در آعوش گیرمت!
...زورم نمی رسد(!) که در آغوش گیرمت!
طولی نمی کشد(!) که در آغوش گیرمت!
دیگر حالات عاشق:
عشقم نمی کشد(!) که در آعوش گیرمت!
...زورم نمی رسد(!) که در آغوش گیرمت!
طولی نمی کشد(!) که در آغوش گیرمت!
عقلم نمی رسد(!) که در آغوش گیرمت!
طوری نمی شود(!) که در آغوش گیرمت!
بابات نمی دهد(!) که در آعوش گیرمت!!
بقیه حالات را بی زحمت خودتان تکمیل کنید!
طوری نمی شود(!) که در آغوش گیرمت!
بابات نمی دهد(!) که در آعوش گیرمت!!
بقیه حالات را بی زحمت خودتان تکمیل کنید!
طالح یمن!
آن ظالم مستبد که باشد مزدور
بر خلق یمن چیره شده با زر و زور
طالح صفت است و نام صالح دارد
برعکس نهند نام زنگی، کافور!
سوال فلسفی
من که فکر می کنم ،پس چرا نیستم؟؟!
سیری در واژه های ناخوانای نسخ خطی:
*عشق پیدا شد و .... به همه عالم زد
*... پیری گر بجنبد سر به رسوایی زند
*دردا که ...پنهان خواهد شد آشکارا
*من ندانستم از اول که تو بی....
*ای مرگ بیا که زندگی ما را ...
*عشق پیدا شد و .... به همه عالم زد
*... پیری گر بجنبد سر به رسوایی زند
*دردا که ...پنهان خواهد شد آشکارا
*من ندانستم از اول که تو بی....
*ای مرگ بیا که زندگی ما را ...
مدارج ترقی!
به خاطر موفقیتش همه دوستان را - در حوزه هنری- به بستنی مهمان کرد.
یکی گفت:ان شاءالله مدارج ترقی را طی کنید و رئیس جمهور هم بشوید!
گفت:و حتی بالاتر، شاید رئیس دفترش!!
حسرت
...بهار توبه شکن می رود چه چاره کنم؟!
دردسرهای استاد...!
سایت دفتر طنز ارومیه با داستان کوتاهی از خانم کریم زادگان بروز است
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و ششم خرداد ۱۳۹۰ ساعت توسط سعید سلیمان پور ارومی
|