زمین خوار
ناگفته و نا نوشته پیداست که این روزها بوالفضول کم پیداست و سر نا مبارکش شلوغ ؛که "غم نان و معاش خانواده" ایشان را به حیطه هایی غیر از طنز کشانده است و طبعاً سنت بروز بودن هفتگی وبلاگ را نیز زده و ناکار کرده است. ا
منتها قرار نیست که این ارتباط نصفه-نیمه با عزیزان را به همین سادگی از دست بدهیم.که مارا عهدیست با جانان که تا جان در بدن داریم چراغ اینجا را روشن نگه داریم...از همه ی دوستان عزیز که هنوز بوالفضول را می خوانند ممنونم و شرمنده لطف و محبتهایشان...
ماسید تیتر در دهن روزنامه ها:
کار خورندگان اراضی تمام شد!
یعنی که های و هوی زمین خواری فلان
با یک طنین چکش قاضی تمام شد
برخی ملاحظات در این بین شد لحاظ
از هر لحاظ راضی راضی تمام شد
گل از گل وکیل مدافع شکفت و بعدتکهای قاضی و متقاضی تمام شد
منشی نوشت آنچه بیان گشت و کار حکمبا این مُسوّدات بیاضی تمام شد
بستند یک جریمه ز بعد محاسبات
این روضه با زبان ریاضی تمام شد
حالی به هم رسید و به آینده وصل شدآن قیل و قال دوره ماضی تمام شد
*
تا چند گیر قافیه بازی کنی مرا
خود را بباز قافیه، بازی تمام شد!