افشاگری مدیر معزول!

ای که زدی زیرآبمو به جای من مدیر شدی

نیروی تحت امر من! موش بودی حالا شیر شدی

بزدل پاچه خار من!چی شد  یهو دلیر شدی؟    

بگم چه‌جور مدیر شدی ای بی‌سواد بی‌جنم؟!

همه میگن: بگو بگو! چی کار کنم؟بگم؟بگم؟

*

میخوای منو افشا کنی؟نامه بدی علیه من؟!

لب وا کنم لبوت کنم؟دشمن خونی‌وطن!

از فامیلای طاغوتیت شروع کنم عجالتاً؟

بگم عموت همسایه بود با «اسدالله علم»؟

همه میگن: بگو بگو! چی کار کنم؟بگم؟بگم؟

*

قصۀ عقدت رو بگم یا قصۀ جدائیتو؟

دربیارم رو بکنم تخلفات دائیتو؟

افشا کنم تجدیدای سوم ابتدائیتو؟

دکتر قلابی! حالا،به جای بنده دادی لم!

همه میگن: بگو بگو! چی کار کنم؟بگم؟بگم؟

*

«اول آشنائیمون یادم میاد، یادم میاد!

گفتی به من دوسِم داری خیلی زیاد،خیلی زیاد!»

اما حالا صُب تا غروب میکنی از من انتقاد

بگم کیا علیه من دادن به دست تو قلم؟

همه میگن: بگو بگو! چی کار کنم؟بگم؟بگم؟

*

حالا توی مصاحبه هی ایراد از من میگیری؟

از هیئت مدیره‌ها بگم ماهی چن میگیری؟

بگم دور از چشم عیال چه جور میری زن میگیری؟

یه آدرسی رو رو کنم،  سه سوت بریزمت به هم؟

همه میگن: بگو بگو! چی کار کنم؟بگم؟بگم؟

*

بگم دائیت تو زیرزمین چه‌چیزی انبار میکنه؟

بگم عموی مادرت چی‌کار تو بازار میکنه؟

بگم داداشِ وسطیت شبا کجا کار میکنه؟

خب نظر خودت چیه؟بگم آقای محترم؟!

همه میگن: بگو بگو! چی کار کنم؟بگم؟بگم؟

*

فساد مالی تو رو با رقم و عدد میگم

من اگه حرفی می‌زنم  ،با مدرک و سند میگم

مو لای درزش نمیره با فیلم مستند میگم

عالم و آدم میدونن در نمیارم از خودم!

همه میگن: بگو بگو! چی کار کنم؟بگم؟بگم؟

ای گرانی ریز می بینم تو را من!

 

 

باز هم تو؟ بچه‌ پررو!

آمدی «هَل مِن مبارز» گو

تو اگر مردی بیا در گود رایانه

بعد داخل شو به سامانه

تا بکوبم بر سرت با گُرز یارانه

این منم آماده‌ پیکار

این منم مسئول روئین تن

ای گرانی ریز می‌بینم تو را من!

 *

تا که می‌گویم:هدفمندی!

بی‌ادب!هرهر به ریش بنده می‌خندی!

نیش خود را از چه رو آخر نمی‌بندی؟

بوق استکبار!

عامل اشرار!

حیله و نیرنگ اهریمن!

ای گرانی ریز می‌بینم تو را من!

*

بهر تخریب من مظلوم!

تخطئه تاکی؟

توطئه تا چند؟

 چار چرخ اقتصاد مملکت را کرده‌ای پنچر!

شرم کن ای خاک بر سر!

تو خودت آیا نداری خوار-مادر؟

شاخ و شانه می‌کشی بر مام میهن؟

ای گرانی ریز می‌بینم تو را من!

 *

سوی میدان یکه می‌تازی

چون حریف من نمی‌گردی،

ناگهان سوی دلار و سکه می‌تازی

بهرچه؟چونکه مرض داری!

من نه چون خلقم که پشتم را به خاک آری

پنجه می‌خواهی دراندازی،

با یلی پرزور و شیراوژن؟!

ای گرانی ریز می‌بینم تو را من!

 *

تا تو را ضایع کنم، بنگر:

بهر یک کیسه برنج الساعه مرد و زن

توی صف در کوچه و برزن!

با چنین سبک مدیریت،

نیست تاثیری تو را اندازه ارزن!

ای گرانی ریز می‌بینم تو را من!

 *

گیر کم ده مردم آزار!

نیست از دیوار من کوتاه‌تر دیوار؟

بی‌سواد بد قلق! بس کن!

این نمودار است و این آمار!

روی آن کن زوم!

دست بردار از سرم ای مشکل موهوم!

تو در این قد و قواره نیستی اصلا!

ای گرانی ریز می‌بینم تو را من!

                                                                           روزنامه تهران امروز- ۸ بهمن ۹۱